صدا و سیمایم آرزوست....!
امروزه رسانه ها بخش قابل توجهی از زندگی ما را تشکیل داده اند و با نفوذ و تأثیرگذاری فراوان خود، اهداف، نیّات، فکر، سبک زندگی و به طور کلی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ما را تحت سیطره و تأثیر خود قرار داده اند.
شاید شما نیز بگویید در باب رسانه زیاد گفته اند و نوشته اند؛ ولی سؤال اینجاست که چرا از این همه چاره اندیشی، آبی گرم نگشته است؟!
به دلیل شرایط غالب، صدا و سیما و همچنین ماهواره، دو ابزار رسانه ای هستند که با آوردن نام «رسانه» ذهن مخاطب را بیشتر متوجه خود می کنند و سخنان بسیاری در باب آنها گفته شده که برخی از آنها دیگر از کفر ابلیس هم مشهورتر گشته است!
از صدا و سیما انتظارات فراوانی وجود دارد که برآورده نشدن آنها در مقاطع و برنامه های مختلف و ارضا نکردن مخاطب، مشکلات و انتقادات فراوانی را به دنبال می آورد. به خوبی می دانیم که صدا و سیما موظف است روش های هنری گوناگون را برای تفهیم و توضیح مفاهیم و ارزش های اسلامی به کار گیرد و اگر غیر از این باشد، صدا و سیمای جمهوری اسلامی، صدا و سیمای اسلامی نیست! ولی گاه شاهد حکم فرمایی نگاه ظاهربینانه در ساختار صدا و سیما هستیم؛ علی الخصوص در سریال ها و فیلم ها.
صناعت فیلم بیرون از مدار خبر و مستندسازی و به عبارت دیگر در دایره ی هنر، مدت هاست که از رونق افتاده و حتی در مواردی به سطحی ویرانگر تنزل کرده است. حدود شرعی در اکثر موارد رعایت می گردد، درحالیکه مبانی بسیاری مغفول مانده است؛ حجاب هست، ولی حجب نیست! سخنانی به زبان می آید، ولی در عمل نقض می شود!بسیاری از برنامه های پخش شده از رسانه (که البته اینک به مدد فتواهای جدید برخی کارشناسان، قریب به اتفاق آنها به موضوعات قابل پخش تبدیل شده اند!)به افزایش لودگی و بی بند و باری دامن می زنند! و...
به خوبی می دانیم که اصلاح رسانه و فرهنگ سازی درست، کار صفر و یکی و مکانیکی نیست که با نابودی ناگهانی برخی شرایط حاکم، شرایط بعدی همانند پاسخ اجی مجی جادوگران ظاهر شود! مدتی طول می کشد که شرایط جدید تثبیت شده و استوار گردد.
حرکت های مختلفی نیز در این راستا صورت گرفته است (از قبیل راه اندازی شبکه های مختلف) و پر واضح است که این سرمایه گزاری ها و این هزینه ها تنها برای سرگرم کردن مخاطب نیست. چرا که از قدیم گفته اند: « هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیرد!» اما مسئله ای که در این میان وجود دارد، این است که برنامه ریزی صحیح با توجه به نیاز مخاطب و زمان سنجی دقیق و سنجش جوانب مختلف برنامه ها با معیارها و مبانی اصلی، صورت نگرفته و بدین ترتیب علاوه بر اتلاف هزینه و نیرو، شاهد اقبال مخاطبان به سمت ماهواره هستیم.
امروزه در موارد بسیاری گویی آنکه هست و آنچه هست، از ما نیست و آنکه نیست و آنچه نیست، سودای ماست! به عبارت دیگر، تا زمانی که صدا و سیما یا ماهواره را تنها به یکی از وجوهش محدود کنیم و همه ی ابعاد را در نظر نگیریم، در مغالطه غلتیده ایم و دلزده از رسانه ی ملی، در سودای رسیدن به ماهواره هستیم! در حالیکه آن نیز برای ما نه جنت است و نه جحیم؛ برزخی دیگر است که آن را نیز پشت سر خواهیم گذاشت و وای بر روزی که در مرداب غفلت غرق شده باشیم...
من نمی گویم ارباب رسانه در سرتاسر دنیا دست به یکی کرده اند تا از زور خبث طینت، پاکدامنی ما را بر باد دهند؛ بلکه سخنم این است که فرهنگ و تفکر و هدف بشر غربی تمایز فراوانی با موارد تعریف شده برای ما دارد. اگر بشر غربی با پوشش نامناسب می گردد؛ اگر برهنگی برای بشر غربی تمایزی ندارد؛ اگر جنبه ی مادی در زندگی اش اهمیت بیشتری دارد، اقتضای شأن خود را دنبال می کند. ولی این مقتضیات با دین و فرهنگ ما سازگاری ندارد و از اینجاست که ضررها نمودار گشته و ارزش ها جای خود را به تفکرات جدید می دهد و این چنین رخنه ای در عالم دینی مخاطب ایجاد کرده و کشمکش ها و تقابلات جدیدی را در ذهن او ایجاد می کند و موجب پریشانی هر چه بیشتر او می گردد.

از این رو، شاید بتوان ماهواره را چون ابر فتنه زای غربی دانست که می بارد. اما باید توجه داشت که ریشه ی اصلی فتنه، خود ما هستیم! اساس فتنه کسی است که مفتون می شود، وگرنه تاریخ ما، تاریخ فتنه هاست و آنکه در مقابل فتنه ها نمی ایستد از پا در می آید، نه آنکه از فتنه ها نمی گریزد.
و بدانید که غرب این شعبده ها را در کار خود می کند؛ بی آنکه خود بداند! چرا که خداوند فرمود: « و مَکَروا وَ مَکَر الله و اللهُ خیر الماکِرین...»



قدرتِ کلماتت را بالا ببر نه صدایت را؛ این "باران" است که باعث رشد گلها میشود، نه رعد و برق…